گرمم است و انگار تمام کلمات جهان در ذهنم تکان تکان می خورند و خودشان را به دیوارهای ذهنم می کوبند.گرمم است و تب دارم.تب گفتن.انگار کن که همان حرف سهراب باشد.تب دارم و دچار گرمی گفتارم
Friday, March 6, 2009
ریسه کشیده ام دلم را قدم بگذار بر چشمان دلم منتظرم و گاهی که دل در دلم نیست کاسه چشمم لب پر می زند عشق توست شتک زده بر خاک تفتیده دل باران شو ببار از چشمان منتظرم