ایران که بودم یه داستان نوشتم. دو شب قبل از عروسی فاطی بود و ما تو خونه خاله ام یه تقریبا "بچلرت پارتی" گرفته بودیم. فقط خودمون دخترا دور هم بودیم و آخرین شبهای مجردی فاطی رو جشن گرفتیم. دم دمای صبح بلاخره همه خوابشون برد. من اما خواب عجیبی دیدم و از خواب پریدم. من خواب کم می بینم اما اگر خواب ببینم از این خوابای عجیبه. این خواب فقط یه جرغه از یه خاطره دور بود.خاطره ای که می خواستم از یاد ببرم. نشستم تو رختخواب. خواب از سرم پریده بود و قلبم تند میزد.بلند شدم و مستقیم رفتم سر لپتاپم و یه داستان نوشتم. داستانی که به خودم قول دادم تا اون آدمی که تو داستانه زنده است نذارم کسی ببیندش. حالا چرا این مطلب رو نوشتم؟ خواستم بگم دوای خیلی از دردها و خاطره های تلخمون اینه که اونا رو یه جا ثبت کنیم. حتا اگر این تجربه های مکتوب هیچوقت خواننده ای پیدا نکنن. گاهی همین نوشتن آدم رو آروم می کنه. اینکه این احتمال وجود داره که بلاخره یکی این تجربه رو بخونه و حال تو رو بفهمه خودش یه جور آرامش و اطمینانه.اطمینان از اینکه تنها نیستی. اطمینان از اینکه غیر از خودت کس دیگه ای هم می تونه تو رو بفهمه.
بلاگ هم گاهی همین حال رو پیدا می کنه. مخصوصا اگر زیاد خواننده نداشته باشی.
ما بلاگ نویسا خودمون رو می نویسیم. تجربه ها و احساساتی رو که اینجا بیان می کنیم شاید خیلی سخت بشه تو زندگی حقیقی بیان کرد. شاید برای همین هم من یه قانون دارم برای اونایی که بلاگ من رو می خونن و من رو شخصا می شناسن. حرف بلاگ رو تو کامنت بزنین. کسی حق نداره درباره مطالب بلاگم شخصا با من حرف بزنه. در نهایت می خوام به اونایی که بلاگ دارن ولی نمی نویسن بگم. بنویسین. حتا اگر کسی نخونتشون چیزی رو از دست نمی دین. نوشته های شما تو این فضای مجازی می مونه و بلاخره یه روز مخاطبش رو پیدا می کنه
مریم
6مهر89
آمریکا
پی نوشت: بیشتر از همه این نوشته رو برای یک خواهر کوچولو نوشتم که یه جورایی از من و خودش و همه دلگیره و با اینکه زیاد نیست که بلاگ داره خیلی زود دست از نوشتن کشیده. آره! با خود تو ام. خود تو
بلاگ هم گاهی همین حال رو پیدا می کنه. مخصوصا اگر زیاد خواننده نداشته باشی.
ما بلاگ نویسا خودمون رو می نویسیم. تجربه ها و احساساتی رو که اینجا بیان می کنیم شاید خیلی سخت بشه تو زندگی حقیقی بیان کرد. شاید برای همین هم من یه قانون دارم برای اونایی که بلاگ من رو می خونن و من رو شخصا می شناسن. حرف بلاگ رو تو کامنت بزنین. کسی حق نداره درباره مطالب بلاگم شخصا با من حرف بزنه. در نهایت می خوام به اونایی که بلاگ دارن ولی نمی نویسن بگم. بنویسین. حتا اگر کسی نخونتشون چیزی رو از دست نمی دین. نوشته های شما تو این فضای مجازی می مونه و بلاخره یه روز مخاطبش رو پیدا می کنه
مریم
6مهر89
آمریکا
پی نوشت: بیشتر از همه این نوشته رو برای یک خواهر کوچولو نوشتم که یه جورایی از من و خودش و همه دلگیره و با اینکه زیاد نیست که بلاگ داره خیلی زود دست از نوشتن کشیده. آره! با خود تو ام. خود تو