Wednesday, July 6, 2011

just nagging!




یعنی گاهی, فقط گاهی آرزو می کردم که تمام بار روی شانه هایم نبود. یادم نمی آید کی زیر قرارداد این زندگی را امضا کرده ام؟ سوال از من به چه کارهایی باید انجام بدهم و چه پروژه هایی را باید دنبال کنم خلاصه می شود. پس کی نوبت من می شود که به کسی تکیه کنم؟ کی می شود کسی بدون التماس و تهدید , بدون آنکه حتا از او بخواهم باری از روی شانه ام بردارد؟
مریم
16 تیر 90
آمریکا

2 comments:

  1. اول از همه تبریک بابت این همه تغییر خوب :)
    دوما زیر قرارداد زندگی رو هیچ وقت ما امضا نمی کنیم ! ولی خب مجبوریم که با همه فشارها ادامه اش بدیم . مطمئنن باری که روی دوشت قرار میدن فراتر از توان نیست . مطمئنا می تونی
    موفق باشی

    ReplyDelete
  2. مریم جان خوبه که دوباره اینجا اومدی و خوبه که تغیر دادی شانهایت پرقدرت باد عزیزم

    ReplyDelete