Saturday, September 5, 2009

انتظار


روح آفتاب از سرم عبور می کند
عطر سبزه ها
ساکن
ساکت
سرد
مرا در نوردیده است
به تو فکر می کنم
و ذهنم
از یاد تو
بار می گیرد
بطن روحم به بوی یاد تو
بارور است
زیر آفتاب
چشمهای گشاد خاک
زوزه می کشد
و هراس
قسمت می کند

که می داند من
این بار کی بر زمین خواهم نهاد؟

نشانه ها خبر از زایش طوفان دارند
آفتاب از سرم عبور می کند
چشمهای وحشت خاک باز است
به یاد تو بارورم

اما من آرامم

من
به معجزه مومنم
مریم
14شهریور88
آمریکا

5 comments:

  1. من به معجزه مومنم
    .
    .
    .
    ترکیب معجزه و ایمان...آرامشی عجیب و شگفت

    ReplyDelete
  2. جنوبي با معرفت سابق گرچه به همولايتي هايت سر نمي زني ولي ما مقابله به مثل نمي كنيم و همچنان خواننده تازه ترين نوشته هايت هستيم .ه

    ReplyDelete
  3. من دیگه به هیچی مومن نمی باشم

    ReplyDelete
  4. ایمانم را دادم به باد برد و حالا بی قرارم

    ReplyDelete
  5. خدایا دست بجنبون تا ایمان ها سست نشده

    ReplyDelete