Saturday, May 5, 2012

Words that jangle in your head!

دهان های به هم آمده باز می شود
سکوت می شکند
و فریاد هر دهان
فواره ی سرخی است
نه!
این رعشه ی وحشت نیست
تک تک یاخته های من اند
که قیام کرده اند
...
خون
تشت خون
نشسته ام میان تشت خون
و دهان مهر و موم شده زخمهای کهنه ام را
باز می کنم
مریم
بیست و نهم بهمن نود
آمریکا
پی نوشت: یادداشتهای منتشر نشده بلاگم را چک می کردم که این را یافتم. چه تلخ بودم آن روزها. با اینحال دوستش دارم. این منم خود خودم . فهمیده ام که حتا تلخترین و تاریکترین لحظه های وجودم را دوست بدارم. این منم. خود خودم. منعکس در چشم شیشه ای یک مانیتور



No comments:

Post a Comment