Saturday, June 9, 2012

morning song

مرغ روز بیدار است

من میان خواب می غلتم

واژه های رویا را

من به روی باز می خندم

کوکوی پرنده بلند

وقت پرواز بیداریست

وقت دردهای ساده ی روز

وقت دیگری برای رویا نیست

ایستاده روبروی آینه ام

من به تصویر خویش می نگرم

هستی ام شعله ور به خاطره ایست

من به یک معجزه می نگرم

مریم
بیست خرداد نود و یک
آمریکا
پی نوشت: یکی دیگر از نوشته های منتشر نشده قدیمی ام. این روزها نوشتن سخت است. واژه ها سنگینند. شاید به این دلیل که می خواهم از کابوسهایم بنویسم و واژه ها یاری ام نمی کنند








No comments:

Post a Comment