چک چک چک
باران زمین را شست
من به عصر یخبندان فکر می کنم
و به امتداد کش آمده یخهایی که روزی آب بودند
و به جریان شوینده آب
راستی
کدام باران
رد تو را خواهد شست؟
مریم
نهم آذر هشتاد و هشت
آمریکا
پی نوشت:همچنان زیر نوشته ها می نویسم آمریکا و هربار به یاد میثم خنده ام میگیرد!ولی دست نمی کشم.برای من فضاها مهم اند و با هربار نوشتن به خودم یاد آوری می کنم که هنوز مسافرم.که هنوز چمدانم توی کمد انتظارم را می کشد.که اینجا خانه من نیست.تنها مهمانسراست و به مهمانسرا نباید دل بست
باران زمین را شست
من به عصر یخبندان فکر می کنم
و به امتداد کش آمده یخهایی که روزی آب بودند
و به جریان شوینده آب
راستی
کدام باران
رد تو را خواهد شست؟
مریم
نهم آذر هشتاد و هشت
آمریکا
پی نوشت:همچنان زیر نوشته ها می نویسم آمریکا و هربار به یاد میثم خنده ام میگیرد!ولی دست نمی کشم.برای من فضاها مهم اند و با هربار نوشتن به خودم یاد آوری می کنم که هنوز مسافرم.که هنوز چمدانم توی کمد انتظارم را می کشد.که اینجا خانه من نیست.تنها مهمانسراست و به مهمانسرا نباید دل بست
باریده نشده اون بارونی که بخواد رد تو رو بشوره
ReplyDelete...............................................
من زیاد شعر و ادبیات سرم نمیشه فقط لذت می برم
ببخشید اگه دری وری مینویسم یه وقتایی شایدم همیشه
...............................................
ایشالا وقتی برمیگردی خونه سبز سبزه
آژیدهاکو فراری دادیم
آی باران..باران
ReplyDeleteشیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست
..............................
ما هنوز مسافریم
ما همیشه مسافر بوده ایم
.............................
و دل نباید بست
هیچ گاه
به هیچ کس
به هیچ جا
باز باران با ترانه
ReplyDeleteبا گهر هاي فراوان
مي خورد بر بام خانه
...
من هم آمريكا كه مي نويسي ياد ميثم مي افتم
;-)
هنوزم مسافرم ...
ReplyDeleteهمه ما مسافریم مریم جان
======================
سفرت خوش و سرت سبز
ببار ای بارون ببار
ReplyDeleteبا دلْم گریه کن خون بار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به یاد عاشقای این مزار
ای بارون
.
ما همه مسافریم
و دنیا یه مسافرخونه
موافقم با کسی که گفت باریده نشده بارانی که رد تورو بشوره
ReplyDeleteپس امیدوار باشم به روزی که دوباره پشت همون میزای ته اون کافه ی گرد شیشه ای بشینیم؟
ردی که رو قلب می مونه شسته نمی شه
ReplyDeleteباران رد کسی را نخواهد شست بلکه یاد آور خواهد بود.....
ReplyDeleteمن بدین دلیل عاشقانه باران را می پرستم
آره آرزوی قشنگم
ReplyDelete(یادته که این تعبیر کی بود؟)آره
یه روز که خیلی هم دور نیست دوباره پشت همون میز شیشه ای می شینیم و از روزهای رفته حرف می زنیم
اما بیا یه قولی به هم بدیم
اینبار که همدیگه رو دیدیم رازی بینمون نباشه
اگه تلخیم یا که شیرین همونی باشیم که حس می کنیم
خودمون رو
خود واقعیمون رو از هم پنهون نکنیم
بعضی وقتا حسرت می خورم که اینکارو سالها پیش نکردم
چقدر اینروزها دلتنگتم!؟
آه!بی تو باران دلم را چه کنم؟
ReplyDelete