گرمم است و انگار تمام کلمات جهان در ذهنم تکان تکان می خورند و خودشان را به دیوارهای ذهنم می کوبند.گرمم است و تب دارم.تب گفتن.انگار کن که همان حرف سهراب باشد.تب دارم و دچار گرمی گفتارم
Sunday, March 14, 2010
بهارم
گیسوانم به سر انگشت نگاه تو پریشان شد
ترانه شدم
بر سر هر کوی روان
جوانه شدم
بر سر هر شاخه دمان
دشت به دشت گشتم و نسیم موهای پریشانم را نواخت عطر تو پیچید ...
بهارم نامیدند
عزیزم بهارت مبارک
ReplyDeleteوقتی سر سبزی به باغ دلت شادی می دهد
نگاه تو پر از بهار می شود
این چنین نسیم محبت گل
در هوای خانه ی تو دلنواز می شود
این سطر اول کارت عجیب حال و هوایی داره ها
ReplyDeleteبهاریه بهاری
زنده باشی .
عیدت مبارک خانمی
ReplyDeleteحست رو خیلی خوب گفتی :)
ممنون