Tuesday, March 2, 2010

بی وتن یا برای وطن!؟


مثلا قرار بر این بوده که در این بلاگ فقط متنهای ادبی آپ کنم اما خوب گاهی نمیشه.گاهی چیزی آزارم میده و مجبورم می کنه که مطلبی رو آپ کنم. یک سال پیش تنی چند از دوستان پافشاری داشتن که حالا که من دور از وطنم و هوای غربت دارم کتاب بی وتن امیر خوانی رو بخونم.من از این آدم من او رو خونده بودم که به عنوان یک رمان عاشقانه دوستش داشتم. خلاصه اینکه سفارشات داده شد و زری جون کتاب رو خرید و به دست مادر فرستاد و بنده گذاشتمش تو کتابخونه ام!...تا اینکه دو روز پیش برش داشتم و 10صفحه اش رو خوندم.البته فکر کنم بیشتر از همون 10 صفحه هم نخونم.مگر اینکه از بی کتابی بخوام بمیرم!!!بگذریم از لحن کلیشه ای نویسنده درباره ایرانیان مقیم خارج(اسم .توصیفات و غیره)لحنش من رو بدجوری یاد یکی از آشناها انداخت که در یک کلام بسیجیه!و کاملا پیداست که آبمون تو یه جوب نمیره.در صفحه 8 و9 کتاب به متنی رسیدم که هم من رو تو فکر برد و هم آنچنان بوی صدا و سیما میداد که باعث شد کتاب رو محکم ببندم و چند عدد فحش خوشگل هم نثار نویسنده کنم(بله اشتباه نفرمایین من فحش هم بلدم بدم!)حالا اینکه نویسنده چی گفته بود:
آقای نویسنده در توضیح اینکه جی اف کی یعنی فرودگاه کندی نیویورک و نه خود شخص کندی به جمله معروفی از کندی اشاره کرد که به نظر ایشون این جمله استحماری!!!است و کندی از سر شکم سیری همچین چیزی رو خطاب به جوانان بی خانمان!!! آمریکایی گفته.کندی گفته بود نپرسید وطن برای شما چه کرده بلکه از خودتون بپرسید شما چکار برای وطن کردید*.بله!!!ه
من این جمله رو به شدت دوست دارم و دلیل پیشرفت آمریکا رو پس از دوران سخت رکود اقتصادی همین جمله می دونم.این مردمی که نویسنده کتاب خیلی راحت بد و بیراه بارشون می کنه اگر هزار عیب و علت داشته باشن یه حسن دارن که به همه عیبهاشون می ارزه.اونم اینه که هیچوقت از مملکتشون طلبکار نیستن.بلکه برعکس همیشه به این فکرن که چطور می تونن به وطنشون خدمت کنن.همین روحیه است که باعث میشه تمام تلاششون رو بی چشمداشت وظیفه خودشون بدونن و همچنان غرور ملیشون رو حفظ کنن.در مقابل کاری که ما ایرانیا می کنیم کاملا برعکسه. ما همیشه منتظریم تا وطنمون بهمون خدمت کنه.حتا اگر خدمتی برای وطنمون بکنیم انتظار پاداش داریم.ما آزادی و فرهنگ و تمدن و اعتبار می خوایم ولی هیچوقت قدمی در جهت بدست آوردن اینا بر نداشتیم.هیچوقت فکر نکردیم ایران آزاد و آباد به دستهای من و تو ساخته میشه و نه هیچکس دیگه. من برای این نوع تفکر آمریکایی ها بهشون احترام میذارم و از امثال آقای نویسنده که به خودش اجازه میده هر چرندی رو به بقیه بگه بیزارم!

مریم
11اسفند88
آمریکا
*:Ask not what your country can do for you;ask what you can do for your country
پی نوشت:وحی منزل نشده که یه نویسنده همیشه همه نوشته ها و کتابهاش خوب باشه.شده!؟

18 comments:

  1. سلام
    من که کتاب را نخواندم ... اصلا این امیر خوانی را نمی شناسم ...
    اما مریم نیای عزیز وطنم را خوب می شناسم ... خیلی خوب ... و می دانم کدام وصله اش ناجور است و ملتش سراسر تن به مرگی سیاه داده اند ...
    آره دقیقا همینه ... توی کلاس شاهنامه گفته بودم کسی که وطن ندارد خدا ندارد ... دقیقا بحث همین شد که ما باید برای وطن کاری بکنیم ... ما مسئولیت خاک رو داریم و ما مسئول مرزها هستیم ... اما می دانی که ما ایرانی عجیب یهودی هستیم ... !!! انگار این جا تبعیدمون کردن و هیچ تعلقی نشان نمی دهیم ...
    ...
    اما در موردفحش ... من توی این کتاب های تاریخی بخصوص این قدر فحش می نویسم وقتی یه چیزی اذیتم می کنه ... پدر می گوید کمی مودب تر بنویس ششید خاصتیم کتاب را بدهیم یکی دیگر هم بخواند ...
    ...
    پسست خیلی خوب بود
    ...
    به امید خدا
    خوش باشی

    ReplyDelete
  2. in ketabo kamel bekhoon.

    ReplyDelete
  3. به نظرم خيلي زود اظهار نظر كردين. 500 صفحه‌س!. اتفاقا اميرخاني يكي از زيباترين كارها را نوشته. رمان پست مدرنه و همه از جمله نويسنده تا اخر داستان بارها رنگ عوض ميكنن.
    حتما تا ته بخونينش
    محسن همتي

    ReplyDelete
  4. حقیقتش من این کتاب رو خیلی وقت پیش خوندم و اتفاقا خیلی دلم می خواست که تو هم بخونیش
    نمی خوام بگم این کتاب ته کتابه و نویسنده اش بی نظیره و از این حرفا ...اتفاقا من به این کتابش برخلاف بقیه کتاباش دید خوبی ندارم . هرچند خیلی فروش داشت و خیلیها دوستش دارن . همه اینا رو گفتم که بگم زود قضاوت کردی . بنظر منم کل کتاب رو بخون بعد راجبش نظر بده
    در ضمن این کتاب به نوعی ادامه ارمیا است
    یعنی اگه اونو خونده باشی بهتر می تونی راجب به این نظر بدی

    ReplyDelete
  5. شکر خدا طبق معمول نه نویسنده رو می شناسم نه کتابو خوندم و نه قصد دارم.....!!! پس استحماری هان؟!!!! یک بنده خدایی پیدا بشود حرف های یک نفر دیگر را هم بنویسد بگذاریم بغل حرفا های کندی مرحوم ببینیم کدامیک استحماری ترند و کدام ملت حمارتر! اصلا مگه این حمار بنده خدا چه گناهی کرده؟ هرچند! ملت ما که با حرف های روشنگرانه ی کسی حمار نمی شوند که! با سیب زمینی استحمار می شوند.ه
    خیلی وقته حس افتخارم به گذشته و تاریخ و فرهنگ و این چیزهارو از دست دادم. یادته چقدر این حسم قوی بود؟ اصلا گاهی به مردم آمریکا حسودیم میشه که پیشینه شون میرسه به خلافکارهای فراری و ملوان ها و عملا گذشته ای ندارن تا مثل ما بذارن جلوشون و بگن ما این بودیم و هی الکی به خودشون افتخار کنن و خودشون و بابت چیزی که دیگه وجود نداره برتر از بقیه ببینن.... همین گذشته ی درخشان کوفتی باعث میشه ما یه ملت متوهم و طلبکار و غرغرو باشیم

    این حرفا از آرزویی که می شناختی بعیده مگه نه؟!ا

    ReplyDelete
  6. @شریعتی
    یه زمانی بودکه من و آرزو رو یه پروژه درباره کوروش کبیر کار کردیم
    آخر کار وقتی نسخه خودم رو نشون یکی از قوام دادم که اتفاقا پدر همون آدمی بود که تو متن بهش اشاره کردم یه نگاه عاقل اتدر سفیهی بهم انداخت که این تاریخ افتخار نداره!!!ه
    تاریخ تحریف شده فحش هم کمشه
    @maede MوAnonymous
    زندگی تو غربت خودش اونقدر ها سخت هست که دیگه دل شنیدن بد و بیراه یه هموطن رو نداشته باشی
    مائده که این رو باید خوب بدونه
    کتاب رو شاید خوندم اما حالا نه
    روح آزرده من حالا تحمل درشت شنیدن رو نداره
    @لیدی
    من ارمیا رو نخوندم و درباره این کتاب شاید اگر همون وقتی که پیشنهاد رو دریافت کردم این کتاب رو داشتم و می خوندم کمتر آزارم میداد
    @آرزو
    آرزوی قشنگم تو این مدت یه چیز رو خوب یاد گرفتم اونم اینه که هرچقدر بیشتر بخوان بین تو و وطنت فاصله بندازن تو باید بیشتر بهش بچسبی
    ایران آدمای عاشق می خواد برای آبادیش
    ازش دست نشور چون اگر دست بشوری میشی یکی مثل همه.درباره تاریخ نداشته آمریکا هم بگم که اونا خیلی به ماها غبطه می خورن.باور کن

    ReplyDelete
  7. وای مریم!منم دوسش نداشتم با کارهای قبلیش خیلی فاصله داره...من ِاو رو ولی دوست داشتم
    ....
    در مورد این جمله هم می تونم بگم که سعی کردم همیشه سرمشقم باشه
    ....
    و اینکه باهات در مورد امریکایی ها موافقم
    کدوم یکی از ما سر در خونه ش پرچم کشورشو میزنه؟
    اما اونا اینکارو با افتخار می کنن،کدوم یکی از ما تی شرتی با طرح پرچمش می پوشه؟...و این چیزیه که باعث پیشرفتشون شده...عشق به وطن که از حرف به عمل رسوندنش
    ....
    مریم!تو نقش رستم رفتی،نزدیکای شیراز؟

    ReplyDelete
  8. من هنوز عاشق اینجام و هر چی هم که بشه احتمالا می چسبم به همین خراب شده! عاشقشم و بهش افتخار می کنم، در این مورد شک نکن! البته نه مثل قبل افراطی و احمقانه....
    ولی حرف من اینه که این پیشینه عوض این که باعث بهتر شدن ما و پیشرفتمون بشه بدتر ما رو عقب می کشه. هر جا گند می زنیم فوری فلاش بک می زنیم به دوهزار سال پیش که ما چنین بودیم و چنان بودیم. موضوع قضیه ی از فضل پدر تو را چه حاصله! از این لحاظ میگم اگه این تاریخو نداشتیم شاید بیشتر به نفعمون بود

    ReplyDelete
  9. من نخوندمش مریم
    اما اگه سال قبل یه کتاب خوندم به نام عطر سنبل عطر کاج
    اونم قشنگ بود
    حالا که ایران نیستی اون رو بخون
    البته فکر کنم خوندی

    ReplyDelete
  10. آرزو جون مهم اینه که بتونیم از این تاریخی که داریم درس بگیریم
    با گفته ات موافقم اما فکر می کنم عقب موندگی ما از تنبلی و راحت طلبیه
    مردم ما یاد گرفتن همه چیز رو درست و کامل تحویل بگیرن اما وقتی کار به تحویل دادن میرسه هزار بهانه پیدا می کنن

    ReplyDelete
  11. مریم جون من هم این کتاب را نخوندم
    اما زمانی که زری مشغول خوندن کتاب بود
    کنارش بودم تو کل اون مدت حالش بد بود و از کتاب
    اصلا خوشش نیومده بود فقط چون تو خواسته بودی برات فرستادش

    ReplyDelete
  12. سلام
    این گفتمانی که بین تو و آرزو پیش آمده از شیرین ترین بحث هایی بوده که در این چند ماه اخیر خوندم ... نمی دونم نظر هردوتاتون درسته ... به قول آرزو اگر این گذشته رونداشتیم الان بیشتر می توانستیم روی پای خودمان بایستیم ... تو هم که درست میگی به هر حال گذشته ای هست ...و باید عاشق وطن بود تا آباد بشه ... برای اولین بار مثل خر توی گل گیر کردم ... هر دوتون دارین درست می گین و جالب این که من اصلا نمی دونم و نمی تونم تشخیص بدم کدام تحلیل درست تره ... چون به هر حال هر دو تاش نتیجه بخشه ... بحث شما دو تا به من چیزی رو گوش زد کرد که غافل بودم ...
    آفرین ... دست مریزاد به هردوتون ...
    ...
    به امید خدا
    خوش باشی

    ReplyDelete
  13. @شریعتی
    مسیر حل یه مشکل فقط از به گفتمان گذاشتن اون مشکل میگذره
    اما درباره ایران و حس وطن پرستی
    برای من حس تعلق به خاک مهمه.من از خانواده ای اومدم که به هزار و یه دلیل که اینجا جاش نیست حس ایرانی بودن نداشتن
    نه اینکه ایرانی بودن خودشون رو انکار کنن اما تعلق به خاک و وطن چیزی نبود که خونشون رو به جوش بیاره.حتا تو روزهای جنگ برای دفاع از دینشون و ملتشون جنگیدن و نه خاکشون
    من به این مطلب افتخار نمی کنم و اون رو به عنوان یه حقیقت
    (fact)
    قبول کردم.در عوض خودم به شدت درگیر وطنم و دلبسته و دلسوز برای اون
    نمی دونم شاید شوری من از بی نمکی خانواده ام اومده!!! به هر حال
    چیزی که می خوام بگم اینه که ما آخرآخر وطن پرستیمون اینه که ایران رو بیمار رنجوری ببینیم که رو دستمون مونده و حالا باید تیمارش کنیم.به نظر من این دید غلطه.من خودم خیلی رو تغییر این نکته در خودم تلاش کردم.وطن بیمار نیست بلکه این ماییم که بیماریم .بیملری وازدگی و نا امیدی.هروقت خودمون رو درمان کنیم اونوقت اون تاریخ به کمکمون میاد تا ایران رو بسازیم.در غیر این صورت چه با تاریخ پرافتخار و چه بدون اون کارمون زاره...که الان هست.نیست!؟

    ReplyDelete
  14. @فرناز
    آره عزیزم اون کتاب رو اتفاقا قبل از اینکه بیام اینجا خوندم.نگاه منصفانه ای بود به این دلیل که نویسنده زندگی خارج از ایران رو درک کرده و تجربه شخصیشو بیان میکنه

    ReplyDelete
  15. سلام
    می دونی تو تا حالا تنها کسی بودی که درباره این موضوع از موضع من حرف زدی ... دقیقا اگر می خواستم حرفی بزنم همین حرف تو بود ... بله ما مریضیم ... و بیماریم ... درباره همه چیز همین طوره ... جامعه ... پیامبر مسول ساختن جامعه نبود و نیست ... ما مسول ساختن جامعه هستیم ... وطن هم همینه ما باید برای وطن کاری بکنیم ... و این بیماری وبهترین چیزی که گفتی وازدگی و نا امیدی باعث شده وطن محروم بماند...
    ...
    خیلی دوست داشتم نظرت رو ...
    ...
    به امید خدا
    خوش باشی

    ReplyDelete
  16. امشب هوا منفيست
    به بارش تمامي ذرات
    گزارش شده
    كه احتمال وزش هواي توست
    در تمامي نقاط

    ReplyDelete
  17. سلام هم راه و همدم و عزیز دل من
    به جان خودم منم وقتی میخوندم همون انسان مورد نظر جلو چشمم می اومد و هی فحش میدادم البته ببخشید ها
    اینقدر حرص خوردم تا کتاب تموم شد ...این رو نوشته که بعضی ها بگن دیدی آمریکا چیه؟ اخ اخ جیزه یه وقت هوای مهاجرت به سرتون نزنه ها!یارو با صد من ریش برداشته رفته یه دختره رو گرفته که به قول خوزستانی ها چسان فیسانش دنیا رو برده ...خدا بدور اگه ای و اخ بود شما دیگه چرا برادر؟؟؟؟؟
    میدونستم بخونی حرص میخوری
    نمیخواد بخونیش از من اوش معلوم بود چیه ..همون یارویی که من او رو معرفی کرد احتمالا خودش رو برای این یکی کشته...اونم برای اثبات یه چیزایی که از نظر خودشون فقط درسته.... برن گمشون جماعت پاچه خوار جانماز ابکش....متن کتاب یادم اومد کفری شدم...ای خدا شر این جماعت رو از سر این وطن بیچاره ما کم کن!آمیننننننننننننن

    ReplyDelete
  18. میگم تو هم منتظر عیدی ؟!!ا
    .
    .
    .

    نمیخوای قبل عید عیدی بدی ؟

    ReplyDelete