Sunday, July 11, 2010

یک روز بدون کافئین


چمدونهام بسته و آماده با نیمتگ های صورتی جیغ کنار اتاقم خوابیدن
من مسافرم
امروز صبح که تختم رو درست می کردم با خودم فکرکردم فردا صبح که مرتبش کنم دیگه تا یه ماه همونجور دست نخورده می مونه
و کتابهام
و میزم
و لیوانی که همیشه توش چای و قهوه می خورم
...
آهااااای همه دوستان بچگی و بزرگیم
آدمایی که دوستتون دارم
خیابونهایی که ضرب قدمهامو دو ساله از یاد بردید
هوایی که دو سال از صدای من خالی بوده
من دارم میام
مریم
20تیر89
آمریکا

پی نوشت: نمی خواد بگی.پاک خل شدم رفت.اما نمی دونی دیوونگی خوب عالمی داره!!به جان تو!؟

4 comments:

  1. ای جانــــم ! چه سرخوشی خوبی در تو هست این روزها.

    ReplyDelete
  2. سفرت به خیر و سلامتی باشه.... کلی لذت ببر از همه چیز

    ReplyDelete
  3. بوی جوی مولیان آید همی
    یاد یار مهربان آید همی
    ما منتظریم سفر بی خطر انشاءالله

    ReplyDelete