Wednesday, August 11, 2010

BACK AGAIN!


برگشتم و دارم از تو اتاق خودم می نویسم باز. چمدونهام هنوز باز نشده بیرون اتاقم خوابیدن. تختم به هم ریخته از شب پیش مونده . یادم رفته بودن خوابیدن تو تخت خودت چه مزه ای میده. گرچه دلم برای تا صبح حرف زدنهام با زری تنگ میشه. گرچه می دونم زنگ صدای بچه ها تو گوشم می مونه. دیروز این افسر توی فرودگاه چندتا سوال ازم پرسید که چرا رفته بودی و کجا رفته بودی؟ وقتی سوالها رو جواب دادم با یه لبخندی پاسم رو داد دستم و گفت
Welcome back home!
از دیروز دارم به این جمله فکر می کنم و می بینم یه حس عجیبی به من میده.نه اینکه قند تو دلم آب کنه ها نه!عجیبیش مال اینه که دارم با خودم فکر می کنم که آیا اصلا می تونم همچین جمله ای بگم یا نه؟ و دیگه اینکه دائم با خودم فکر می کنم چرا اون افسره تو ایران این جمله رو بهم نگفت. دختر خاله هام ازم پرسیدن که چه حسی دارم؟ خوشحالم که برگشتم یا ناراحتم. راستش رو بخواید عجیبترین قسمتش اینه که اصلا هیچ حس عجیب و غریبی ندارم.وقتی داشتم می رفتم حس می کردم دارم می رم به وطنم و حالا که برگشتم می دونم که برگشتم به خونه ام.همین! یه چیز رو ولی خوب می دونم. اونم اینه که دوست دارم زود به زود برم ایران. اینو مطمئنم

مریم
20 مرداد89
آمریکا

8 comments:

  1. خوش اومدی و خوش برگشتی ! :D

    ReplyDelete
  2. che jaleb!pas delet faghat baraye tasobh harf zadanha ba zari tang mishe?!???!!!!!!!!!!!

    ReplyDelete
  3. باورم نمیشه یک ماه تموم شده و تو برگشتی. یعنی به این زودی شده یک ماه؟ هی رفتم بالا و هی اومدم پایین رو 11 جون و 11 آگوست گیر کردم.
    چقدر زود برگشتی. می دونی سفر کوتاه به ایران اونم هر چند وقت یه بار خیلی عالیه ! میشه گفت تو آرومترین ایرانی هستی.

    ReplyDelete
  4. @...
    دلم واسه همه چیز و همه تو این سفرم تنگ میشه. تا صبح حرف زدن هم بخشی از اینه. فکر که نمی کنی بشینم یکی یکی کارایی که تو سفرم کردم اسم ببرم!؟

    ReplyDelete
  5. با اینکه من زیاد ندیدمت مریم جان جات خیلی خالیه فکر می کنم اگه هر کسی بتونه توی هر زمین خدا ساکن بشه و یه جورای آبادش کنه و به طبیعتش احترام بذاره و با مردمش خوب زندگی کنه پس می تونه حس کنه توی خونه است . انشاءالله بتونی به خاطر زری هم که شده زود به زود بیایی اینجا

    ReplyDelete
  6. ای جات خالیه...آی جات خالیه ...آی جات خالیه
    اومدی دلمون رو بردی و رفتی اما جات رو توی دل همه بیشتر باز کردی
    شدی یه مریم دیگه ...سفر اصفهانمون رو هیچ وقت فراموش نمیکنم.... همیشه کنارمی ...منتظرتم خواهری

    ReplyDelete
  7. na fekr ke nemikonam be hich vajh ama khob inbartari ke man mibinam tamoomi nadare.
    ma bayad bikhial in masale shhimo adat konim.ani joonam fahmide dg!

    ReplyDelete
  8. @...
    یه روز میاد که می فهمی. وقتی تمام عمرت از کسی خاطره داشتی می فهمی که اون دیگه حتا بیشتر از یه خواهره برات. یه روز میاد که می فهمی عزیزم. می فهمی که بعضی آدمها انگار فرم دیگه ای از روح خودتن. می فهمی که این آدمها رو نمیشه جدا نکرد. یه روز میاد که تو هم همچین آدمی تو زندگیت پیدا میکنی. اونوقت می فهمی

    ReplyDelete