من ترانه می خوانم و به تو فکر می کنم و چشمان ابری ات
من ترانه می خوانم و چمدانم را پر از گلهای نرگس کرده ام
من ترانه می خوانم و تو نیستی
من ترانه می خوانم و برای تو که نیستی سوغاتی می خرم
آن روز که بازگردم نیز ترانه خواهم خواند
و به دیدارت خواهم آمد
به خانه ات که نمی دانم کجاست
ترانه می خوانم و به هرگوشه که نگاه می کنم تو را می بینم
توای که نشسته ای و به چشمهای شوق زده ام خیره مانده ای
توای که نشسته ای و به ترانه هایم گوش سپرده ای
توای که لبخند سپیدت را
همان که دوست داشتم- مثل یک کادو خوش آمد روی صورتت جا داده ای
من ترانه می خوانم
چمدان می بندم
سوغات می خرم
می آیم
و تو را همه جا می بینم
من می آیم و خانه تو
خانه من
شش گوشه وطن عزیز من است
مریم
سی ام فروردین هشتاد و نه
آمریکا
پی نوشت:بی تاب آمدنم. باور می کنی؟
من ترانه می خوانم و چمدانم را پر از گلهای نرگس کرده ام
من ترانه می خوانم و تو نیستی
من ترانه می خوانم و برای تو که نیستی سوغاتی می خرم
آن روز که بازگردم نیز ترانه خواهم خواند
و به دیدارت خواهم آمد
به خانه ات که نمی دانم کجاست
ترانه می خوانم و به هرگوشه که نگاه می کنم تو را می بینم
توای که نشسته ای و به چشمهای شوق زده ام خیره مانده ای
توای که نشسته ای و به ترانه هایم گوش سپرده ای
توای که لبخند سپیدت را
همان که دوست داشتم- مثل یک کادو خوش آمد روی صورتت جا داده ای
من ترانه می خوانم
چمدان می بندم
سوغات می خرم
می آیم
و تو را همه جا می بینم
من می آیم و خانه تو
خانه من
شش گوشه وطن عزیز من است
مریم
سی ام فروردین هشتاد و نه
آمریکا
پی نوشت:بی تاب آمدنم. باور می کنی؟
چرا که نه
ReplyDeleteاین لحظه شماری رو
باور می کنم
.
.
.
مثل همیشه خوی توصیف کردی حست رو
همیشه دلتنگی هات توی نوشته هات پیدا میشه
ReplyDeleteهیچ وقت نشنیدم بگی دلم تنگ شده
اما من دلم تنگ شده مرمر جونم
مر مر من
زود بیا که هر عهدی بستیم داره یکی یکی به سرانجام میرسه اما بی تو
من در تمام لحظاتی که عهد بسته بودیم با هم باشم به یادت بودم
راست میگی ...این دلتنگی ما رو کشت
ReplyDeleteخونه ...خونه بی تو.....اصلا صفا نداره
دو ساله یاد گرفتم سنگ بشم و هر چی میشه رو توی دلم بریزم
جمع سه تایمون از هم جدا شده
و تو از من تنها تر ..غریب من
آغوش من