Tuesday, August 24, 2010

Eat, Pray, Love


امسال کمی فرق داشت. دارم تمرین می کنم تا زندگی تو را جشن بگیرم و به عزایت ننشینم. امسال برایت حلوا نپختم.شمع روشن نکردم.به جای آن جدیدترین لباسی را که خریده ام تن کردم و به دیدن فیلم رفتم.فیلمی درباره زندگی. من همچنان دوستت دارم. من همچنان دلم برایت تنگ می شود و من همچنان هر روز خدا را برای بودن تو در زندگی ام شکر می کنم. ممنون که بودی. ممنون که هستی. حالا می فهمم چرا نخواستی مرا به یک تکه سنگ که نامت روی آن کنده شده وصل کنی. حالا می فهمم چرا دستنوشته هایت را از من گرفتی. حالا می فهمم و ممنونم. بخاطر تو است که اولین عشق زندگی ام یکی از پسرهای احمق خانواده و یا بدتر از آن یکی از این پسربچه های همسن و سال آن زمان من نیست که بزرگترین خاطره ای که از خود به جا می گذارند یک خرس پشمالو با نگاهی احمقانه است.بخاطر تو است که می توانم اولین عشقم را با خود هرکجا ببرم و به جای زخمش افتخار کنم. بخاطر تو است که به جای یک قطعه کوچک از یک قبرستان متروک من وابسته به یک زمین وسیعم . بزرگ به وسعت وطن. بزرگ به وسعت زمین.بخاطر تو و برای تو است که می خواهم زندگی کنم. باور کن حتا بخاطر تو است که می نویسم. ممنونم که بودی. ممنونم که هستی. ممنونم و دوستت دارم. ممنونم و دوست داشتن تو بخشی از زندگی هر روزه من است. ممنونم نیا و دوستت دارم
مریم تو
3شهریور89
آمریکا

6 comments:

  1. من تحمل زخم وسیع تو را ندارم مریم. نمی دانم اگر در شرایط تو قرار بگیرم چه می کنم اما می دانم به بزرگی تو نیستم. به صبوری تو نیستم. این پست عاشقانه ات مرا تر ساند. تو به اندازه ی بزرگی عشقت بزرگ بوده ای مریم.

    ReplyDelete
  2. و این درد چه شیرین است ...برای هر آن کس که چشیده..حتی برای من که احمقانه و نوعی از دیوانگی بود...اما تجربه تو هر چند تلخ اما شیرین است
    زیباست،مقدس است
    خود عشق است،خود خود عشق... پس گوارایت باد

    ReplyDelete
  3. بعضی وقتها حتی گذاشتن سه نقطه نمی تواند شامل تمام حرفهای گفتنی و نگفتنی تو باشد و برای این زخم ها وقتی قلبت فشرده می شودواشکهایت گوله گوله می آید و حسابی داغ می کنی هم شادی و هم غمگین . در خواب و در بیداری و یا انگار در یک کمای دائمی و سکته می کنی ، میمیری و دوباره فردا صبح بادیدن طلوع خورشید گیوه هایت را ورمی کشی برای کشاکشی دوباره برای بودن برای درد و رنج کشیدن و برای خندیدن و ...

    ReplyDelete
  4. برخلاف زخم بودنش ...در عین تلخی ، شیرینه
    می فهمم

    ReplyDelete
  5. جواب منو نمیدی؟
    :((

    ReplyDelete
  6. @یاس
    تو مگه سوال کرده بودی که جوابشو می خوای!!!؟

    ReplyDelete