Saturday, December 19, 2009

خون خدا


کودک می شوم باز
ده ساله ام
رخت سیاه پوشیده ام
و بوی چای دارچین می دهم

با یک نوحه از خواب بیدار می شوم
صدایی که پرسوز از تو می خواند

صدا انگار تارهای روح مرا نواخته باشد

در من لانه می کند

با من می ماند

...

باز محرم است

ماه تو است

از خواب می پرم

صدای نوحه می آید
تو ای آن غرقه به خونی که بزرگ شهدایی
...
مریم
2محرم1431
آمریکا

7 comments:

  1. محرم امسال با همیشه فرق داره

    ReplyDelete
  2. کودک می شوم باز
    و آن حسرت قدیمی می آید سراغم دوباره
    و دلم هی می خواد زنجیر بزنم
    و سماع کنم با طنین صدای سنج و دمام
    و مشامم پر شود از بوی قیمه های نذری

    ReplyDelete
  3. کودک می شوم باز
    و آن حسرت قدیمی می آید سراغم دوباره
    و دلم هی می خواهد زنجیر بزنم هنوز مثل هیچ وقت
    و سماع کنم با طنین صدای سنج و دمام
    و مشامم پر شود از بوی قیمه های نذری

    ReplyDelete
  4. http://abadanphotoblog.blogfa.com/post-53.aspx

    ReplyDelete
  5. فرخي و كويتي پور با صداي محزون و بخشو با نواي پر شورش دوباره خاطرات دير و دور را زنده مي كنند .ه

    ReplyDelete
  6. نامش که می اید لال می شوم
    لال

    ReplyDelete
  7. بلاخره رسید ماه عشق بازی های من با تو .


    فکر کنم از این پست خوشت بیاد ، بخونش :

    http://oryanabad.blogspot.com/2009/12/blog-post_18.html

    ReplyDelete